رمان حصار و سگ‌های پدرم

عنوانرمان حصار و سگ‌های پدرم
نویسندهشیرزاد حسن
ژانرادبیات داستانی، اجتماعی، ادبیات معاصر
تعداد صفحه103
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان حصار و سگ‌های پدرم اثر شیرزاد حسن به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

درون مایه‌ی داستان “حصار و سگ‌های پدرم” از “شیرزاد حسن”، به تصویر کشیدن ظلم و ستمی است که پدر خانواده در جامعه‌ی پدرسالار، بر اعضای خانواده‌اش روا می‌دارد. در این قصه، پسر ارشد نقش راوی را بر عهده داشته و از قصد خود برای نابود کردن پدر و رهایی باقی اعضای خانواده سخن می‌گوید. پدر دور خانه‌اش حصار کشیده و تمامی اعضا ملزم به اجرای فرامین او هستند، وگرنه آنچنان مجازاتی بر سرشان فرود می‌آید که از زنده بودن پشیمان شوند …

خلاصه رمان حصار و سگ‌های پدرم

دیگر تمام… دیگر تا زنده‌ام روی آرامش را نخواهم دید. خواست من سرفرازی و خوشنودی بود اما مورد نفرین، تف، طعنه و تشر مادر، خواهر برادر خدمتکار و مهترها قرار گرفتم. نمی‌دانستم با کشته شدن او درون گنبدی گرفتار می‌شوم و تا زنده‌ام جوانی‌ام را و همه‌ عمرم را با سگ‌های پدرم به سر می‌برم و شب‌ها هم که اندوه به سراغم می‌آید آوازهای دوران گذشته را به یاد نمی‌آورم. چون سگ‌های پدرم پارس می‌کنم و مثل آن‌ها دهان در لگن آش می‌گذارم همان آشی که دم دمای غروب گورکن چلاق گورستان از کوچه برایم می‌فرستد. هر بار که برای یک تکه استخوان دست در لگن می‌گردانم سگ‌ها ده‌ها بار لگن را لیس می‌زنند و انگشتانم را گاز می‌گیرند و آب دهنشان بر پشت

دست‌هایم می‌ریزد… با خودم چه کرده‌ام… خدایا فرياد… فریاد رسی… من گفتم او را می‌کشم و آزاد می‌شوم، آزاد و رها. تف برگذشته… وای از آینده، دیگر کسی نیست که بر سرم نعره بکشد و بر من تف کند چوب بر سرم بکشد و شلاق برایم تکان بدهد و سیگارش را کف دستانم خاموش کند. مرا به جای اسب‌های آسیاب بگذارد تا آسیاب را بچرخانم از چاه‌هایش به وسیله من آب بیرون بکشد، چاله برایش بکنم و قنات‌های کهنه و کور شده را با دستان من زنده کند تا دوباره جاری شوند. گفتم او را می‌کشم و از دست فرمان‌هایش خود را رها می‌کنم. از خست و ناخن خشکی‌اش… نگه‌ام می‌داشت و خُرد خُرد با من حساب می‌کرد… ممکن است غیر از من در این دنیا هیچ پسری پدر خود را

نکشته باشد…؟ خب، نه او نوح پیامبر است و نه من پسر سرسخت او.  این یکی خوش شانس بود که موجی دیوانه وار آمد و او را با خود برد… من بی‌پناه به کی پناه ببرم؟ این گنبد روی گور پدرم است یا شهر سگ‌های با وفایش؟ درون گوری زیر گنبدی سرد و بی‌روح فریاد می‌زنم: خواهران بی‌انصاف مادران سفله و فریبکار نجاتم دهید این جا هستم… سگ‌های پدر هراسانم کرده‌اند… ولی افسوس… غرش ناساز سگ‌ها بر فریاد و ناله‌های من چیره است، نه… من کی فریاد را به یاد دارم؟ من مثل سگ‌ها پارس می‌کنم و دهان در لگن آشی می‌گذارم که بوی شاش گورکن را می‌دهد. گورکنی که به ازای هر روز خدمتی که به من می‌کرد لیره‌ای در دستش می‌گذاشتم. از همان لیره‌هایی که در صندوق …

دانلود رمان حصار و سگ‌های پدرم
2.1 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان حصار و سگ‌های پدرم
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها