رمان رفیق نیمه راه

عنوانرمان رفیق نیمه راه
نویسندهریحانه رئیسی
ژانرعاشقانه، معمایی، خانوادگی، پزشکی، طنز
تعداد صفحه1826
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان رفیق نیمه راه اثر ریحانه رئیسی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

دکتر رایمون افخم متخصص و جراح مغز و اعصاب پسری مغرور و جذاب و به شدت منظم پیشنهاد مادرش برای خواستگاری آوینا پزشک انترن از همکاران تیم تحقیقاتی بیمارستان را رد می کند! دختری که ذهن او را تا حدودی درگیر کرده، دکتر افخم درگیر رسیدگی به کلاهبرداری از پرونده مهمی است و برا پیگیری و تحقیقات و در جستجوی شاهدی چند هفته ای را به امریکا مسافرت می‌کند …

خلاصه رمان رفیق نیمه راه

هیچ گاه خاطرات شیرین و خوشی را که با آزیتا و عمه بهاره ساخته بودیم، فراموش نمی‌کردم حال آزیتا را به خوبی درک کرده و ریزش اشک هایش را منصفانه می‌دانم نفسم را همراه با آه بیرون داده و چشمانم را می‌بندم به چند سال قبل سفر کرده و حال و هوای خانه را تصور می‌کنم لبخندی که بر لبانم جاری می‌شود با یاد آوری حقیقت تلخ و گزنده‌ی این روزها، خیلی زود خشک شده و مزه‌ زهر به خود می‌گیرد چه سخت است نشنیدن صدای خنده‌هایی که تا چندسال پیش موسیقی جذاب و دل گرم کننده‌ی این خانه بود و چه دردناک است‌. محروم بودن از صدایی که بی شک زیباترین آوای این خانه و

کاشانه است. چه خانه شادی بود و چه غمکده ای شده است دستان ظریف و استخوانی عمه را در دست گرفته با ملایمت نوازش می‌کنم دلم برای گذشته‌ای که خیلی بیشتر از واقعیت دور بوده تنگ شده است دلم همان عمه‌‌ی پرانرژی و شادم را می‌خواهد چه مدت از آمدنمان به اتاق می‌گذرد که فشار ظریفی را بر روی دستانم حس می‌کنم نگاهم را به سرعت سمت چشمان عمه سوق داده و به او خیره می‌مانم. بالآخره بعد از گذشت چند ثانیه چشمان بی‌فروغش را از هم باز کرده و نگاهم می‌کند به سختی لبخند کم جانی زده و سر تکان می‌ دهد. باز هم بر رویش خم شده و پیشانی و گونه اش را می بوسم.

-سلام عمه خانوم دلم واست تنگ شده بود. مکثی کرده و با شیطنتی نمایشی حرفم را ادامه میدهم: بگو ببینم با مزاحمتای وقت و بی وقت ما خوبی؟ تا دهان باز می‌کند حرفی بزند. سرفه های پی در پی، امانش نمی‌دهد و صدایش را در گلو خفه می‌کند. آزیتا سمت تخت آمده و پایین ان می نشیند. نگاه بغض آلودش را به عمه دوخته و به سختی آب دهانش را قورت می‌دهد: سلام عمه جون خوبی عزیز بغضش ترکیده و سرش را بر روی تخت می‌گذارد. نگاهم را از شانه های لرزان آزیتا گرفته و با چشمانی که از بغض و اشک سرخ شده اند به نگاه ناامید و اشک آلود همه می‌دهم. قطره اشکی …

دانلود رمان رفیق نیمه راه
5.98 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان رفیق نیمه راه
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها