رمان سفر ناگذشتنی

عنوانرمان سفر ناگذشتنی
نویسندهغزاله علیزاده
ژانراجتماعی، ادبی
تعداد صفحه110
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان سفر ناگذشتنی (مجموعه داستان) اثر غزاله علیزاده به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

راوی داستان « شجره طیبه» در پی رسیدن نامه‌ای از یکی از اقوام، به محله‌ای با دیوارهای بتونی سرد و تیره می‌رود. در خانه‌ای کهنه پای صحبت زنی می‌نشیند که روزی پرده‌ای خریده که درختی زنده بر آن نقش شده بوده است. شوهر، بیزار از شهر آهنی و سیمانی، با دیدن نور ناشناخته‌ای که از پرده ساطع می‌شده، هوایی شده و در پی گریز از اینجا و اکنون سفری ناگذشتنی را آغاز کرده است. سفری که به نوعی جستجوی هویت گمشده و بهشت از دست رفته را بازتاب می‌دهد …

خلاصه رمان سفر ناگذشتنی

بی درنگ آماده‌ی سفر شدم در تنگه هرمز به کشتی نشستم و در مالاگای جاوه به خشکی پانهادم سفری طولانی و پرغرایب سفری سخت. درینی سئی پاهایم از سرما سیاه شد و چندی رو به مرگ در کلبه‌ای بستری بودم در گائیک گونری به زنی که نامش لانا بود برخوردم، ساحره ای که تنها در باران از مغازه بیرون می‌آمد و فرسنگی از جنگل کاج را پیاده می‌رفت و زمان بازگشت اندامش از قطره های رخشان پوشیده بود، کودکان به دامن او دست می‌کشیدند. بوی سرد جنگل کاج مدهوشم می‌کرد، نخست اندیشیدم نامش ماناست اما قریب پنجاه نفر گفتند لاناو از او منصرف شدم. به راستای جبال

کوئنلن حلقه بر در تمام کلبه ها و معابد بودایی زدم و در تاریکی، براجاق‌های پریده رنگ چهره هایی تکیده و صفرایی به لبخندی مبهم و دلجو سر به نفی تکاندند در ایرا ایوادی، حوالی آسام آبنوس‌هایی به بلندی افرا دیدم و زنانی که تمام طول رودخانه را در هاون‌های سنگی مندآب می‌کوبیدند، با چشمانی سیاه و سرین محکم و شکیل. در آندامان از جنگل سدر گذشتم و گل‌های آبیی ابریشم با عطری فراخ و مواج دوره‌ام کردند آنجا مردی دیدم که نفس خویش را با ریسمانی بر درخت بسته بود و مردم از اطراف به تماشا می‌آمدند و نذورات را بر صفه‌ای سنگی می‌گذاشتند از او پرسیدم معراج

جسم ممکن است، نفس فرو برد و ذرعی از زمین برخاست با بلم از سیر دریا گذشتم. فصلی که درختان گلابی گل کرده بود و آمو دریا پوشیده از پر شکوفه ها بود. در اقیانوس هند بار دیگر به کشتی نشستم، پس از زمانی کشتی ما دریای آزوف شناور بود آنجا گرداب‌هایی دیدم به گودنای صد ذرع و تکه های یخ شناور که راهی دراز از قطب آمده بودند و در پرتوی خورشیدی پریده رنگ می‌کاهیدند. زمانی که کشتی از حوالی گردابی می‌گذشت بطری‌های خالی و تکه های چوب و کفی انبوه دیدم در چرخشی مهیب و پیچاپیچ به صدایی شگرف، کشان رو به اعماق اقیانوس یکدم خود را تخته پاره ای انگاشتم. نیرویی اهریمنی به جذبه‌ای هولناك كشاندم …

دانلود رمان سفر ناگذشتنی
3.37 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان سفر ناگذشتنی
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها