رمان شب طولانی تیز دندان
عنوان | رمان شب طولانی تیز دندان |
نویسنده | خورخه کاره را گومز |
ژانر | اجتماعی، سیاسی |
تعداد صفحه | 198 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان شب طولانی تیزدندان اثر خورخه کاره راگومز به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
داستان ظاهرا در شیلی اتفاق میافتد اما نویسنده در حقیقت فراتر از زمان و مکان تراژدی انسان و جامعهی انسانی را به تصویر میکشد. “گومز” احساسات تاریخ و واقعیت جوامع انسانی را به ترتیبی در کنار هم مینشاند که هرگز در جهان خارج اتفاق نیفتاده است. با این حال احساساتی شدن، گم شدن در تخیل محض و انفعال مطلق در داستان او جایی ندارد. “شب طولانی تیز دندان” تراژدی آنهایی است که شمار بسیارشان صادقند و پیشرو اما با آرمانهایی در پس پردهی ابهام؛ زیرا که خواستهاند با ابزاری ناشناس جامعهی خود را معنا کنند و با همان ابزار ناشناخته برای جامعه آرمان بسازند و تاریخ، در زمانی اندک و با بهایی بسیار سنگین، نادرستی آرمان هایشان را آشکار میکند. قهرمان- راوی داستان، تنها وقتی که سگها دارند تکه پارهاش میکنند به این حقیقت پی میبرد که “برای دیدن بعضی چیزها در بعضی مواقع بهتر است آدم به آرمانی اعتقاد نداشته باشد تا دچار خشک مغزی نشود” …
خلاصه رمان شب طولانی تیزدندان
روزی که دوست پدرم مرد، با این که بسیاری از رهبران حزبها و گروههای چپ با آزادیخواه روزی شاگرد او بودند و بسیاری اوقات در روزهای پیش از پیروزی قیام برای مشورت پیش او میآمدند اما هیچ کدام در تشییع جنازه و دیگر مراسم دفناش شرکت نکردند. وقتی مرد فهمیدم که به خیلیها بدهکار است و خیلی از اسباب و اثاثیه خانهاش را فروخته، چند هفته پس از این که مرد؛ بکلی فراموش شد. در حالی که او قهرمان بود؛ اما قهرمان نه به معنای آمریکایی. او سالها وقتش را صرف مبارزات سندیکایی کرده بود. سالها در زندانهای دست کم چهار حکومت بسر برده بود بدون آن که ذرهای خلل در اعتقادش پدید آمده باشد. اگر او زود فراموش شد بدلیل این بود که مارکسیسم رسمی
حزب برادر بزرگتر را همیشه با دیدی انتقادی نگریسته بود و بهمین دلیل همیشه در اندک فضاهای آزاد سیاسی بسیاری از شاگردانش که تحت تاثیر حزب برادر بودند به او می.تاختند و مرتدش میخواندند و آزادیخواهان و گروهها و احزاب آزادیخواه هرگاه میخواستند اعتماد مردم را جلب کنند و به آنها ثابت کنند که در حزب و سازمانشان تمایلات مارکسیستی جایی ندارد دیواری کوتاهتر از دوست پدرم نمییافتند و به او میتاختند و چه بیرحمانه مورد افترا قرار میگرفت. اما او مثل کوه ایستاد و ماند. چند ماه پیش از مرگش حنا دعوت دانشگاه سانتیا گورا برای دریافت لقب استاد ممتاز نپذیرفت و حتا در مراسمی که برای بزرگداشتاش بود شرکت نکرد. فقط بعضی روزها در
بعضی از کنفرانسهای دانشگاهی شرکت میکرد آنهم به عنوان مدعو گوشهای مینشست و دفترچه جلد چرمی کهنه و ضخیمش را بیرون میکشید و گه گاهی چیزهایی روی آن یادداشت میکرد، ریز و خوش خط. همیشه کراواتش را میزد و هیچ گاه مدل گره کراواتش را عوض نکرد. با این که پیراهنش همیشه تمیز بود اما براحتی میشد کهنگی پیراهنش را تشخیص داد. هر بار در هر کنفرانسی که شرکت میکرد؛ سر ساعت وارد سالن میشد و در ردیفهای آخر برای خودش جایی پیدا میکرد. بعضی اوقات پس از پایان کنفرانس شاگردانش دورهاش میکردند، اما او بلافاصله محل را ترک میکرد و پیشنهاد بسیاری را که وسیله شخصی داشتند و میخواستند او را برسانند نمیپذیرفت …
- انتشار : 12/12/1403
- به روز رسانی : 13/12/1403