رمان زهر تاوان پگاه (P*E*G*A*H)

رمان زهر تاوان
عنوانرمان زهر تاوان
نویسندهپگاه رستمی فرد
ژانرغمگین , معمایی , تراژدی , عاشقانه
تعداد صفحه739
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رایگان رمان زهر تاوان اثر پگاه رستمی فرد

رمان زهر تاوان
رمان زهر تاوان

دانلود رمان زهر تاوان اثر پگاه (P*E*G*A*H) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش و لینک مستقیم

آخر شب در حالي كه از خستگي روي پاهايم بند نيستم، در كمال ادب و احترام مراسم بدرقه را برگزار مي كنم، ماهان نيك نژاد با سردترين لحن ممكن خداحافظي مي كند و حتي فرصت نمي دهد جوابش را بدهم، كاوه پندار با سرعت هرچه تمام تر دست مي دهد و آن قدر سريع دستش را بيرون مي كشد كه نمي توانم جلوي خنده ام را بگيرم، از اين همه ضعيف النفس بودن اين مرد چندشم مي شود، چندش …

خلاصه رمان زهر تاوان

بعد از رفتن همه، صداي ملتمس مامان را مي شنوم: جلوه جان، ماماني ،آخه اين چه تصميميه كه گرفتي؟ چرا نمياي بريم خونه؟ چرا مي خواي مستقل زندگي كني؟ اين همه سال نديدمت الان هم كه اومدي مي گي مي خوام تنها زندگي كنم؟ آخه مگه مي شه؟ مردم چي مي گن؟ مگه ما چه محدوديتي واسه آزادي هات ايجاد مي كنيم؟

لبخند مي زنم و گونه اش را مي بوسم: من اين جوري راحت ترم مامان جون. به اين سبك زندگي عادت كردم. فاصله مون كه زياد نيست، هر وقت اراده كنين مي تونين بياين اين جا .من هم مرتب سر مي زنم. نگران حرف مردم هم نباشين ،اونا بالاخره يه چيزي واسه حرف در آوردن پيدا مي كنن. با بغض مي گويد: – آخه من اين جوري دلم طاقت نمي گيره.

چرا مادر من؟ من شش سال تو مملكت غريب تنها زندگي كردم، اين جا كه وطن خودمه. پدرم در حالي كه كتش را مي پوشد رو به مادرم مي گويد: بيا بريم خانوم، جلوه ديگه بچه نيست. اين جا هم جاش امنه، اين قدر خودت رو اذيت نكن. به اين درك و شعور بالاي پدرم لبخند مي زنم و با سرخوشي مي گويم: قربون بابايي برم من كه اين قدر هواي دخترش رو داره. لباس هايم را درآورده در نياورده روي تخت ولو مي شوم، حتي آرايشم را هم پاك نمي كنم.

صداي ويبر ي گوشي ام توجهم را جلب مي كند. اس ام اس كيان را مي خوانم: فردا ساعت شش ميام دنبالت موش كوچولو، بايد حرف بزنيم. در جوابش فقط مي نويسم ok و در همان لحظه كه سندش مي كنم بي هوش مي شوم. همزمان با شنيدن صداي زنگ گوشي ام كه خبر آمدن كيان را مي دهد، زيپ بوتم را بالا مي كشم و به گردن و مچ دست ها و لباسم عطر مي زنم و از اتاق و سپس از خانه بيرون مي زنم.

كيان به سانتافه ي مشكي اش تكيه داده و مشغول صحبت كردن با موبايلش است. با اشاره سر سلام مي كند ،در را برايم مي گشايد و خودش هم سوار مي شود. به مكالمه اش گوش مي دهم. مي دونم عزيزم، ولي باور كن امشب كار برام پيش اومده. فردا جبران مي كنم. نه جيگري ،دختر كجا بوده؟! و همزمان چشمكي به من مي زند. مسئله كاريه!

باشه خوشگلم، حتما، بعدا مي بينمت. منم همين طور، فعلا. پوف كلافه اي مي كشد و گوشي را روي داشبورد پرت مي كند. خنده ام مي گيرد ،لبخندي مي زند و در حالي كه لپم را مي كشد مي گويد: احوال وروجك من چه طوره؟ چه كاره بوده امروز؟ خوبم. تا ساعت يك خواب بودم، ديشب واقعا هلاك شدم. خنده بلندي مي كند و مي گويد: آره خوب دركت مي كنم. هم فعاليت روحي ،هم فعاليت جسمي …

دانلود رمان زهر تاوان
3.74 مگابایت
PDF
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان زهر تاوان هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان زهر تاوان

لطفا پس از مطالعه رمان زهر تاوان نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
افسانه
4 ماه قبل

از خودم تعجب میکنم چطور بار اول‌نشستم پای همچین داستانی و تا تهشو خوندم =) امروز برای بار دوم شروع کردم به خوندن و به معنای واقعی کلمه فاجعه بود تا ۴۱ صفحه ی اول اصلا نمی فهمیدم چی شده یه سری‌جاها اصلا انگاری‌کات میشد بعد یهو شخصیت پسر داستانو داشتیم ک عصبی بود و داشت با دختره دعوا میکرد
اصلا به صفحه های ۴۰ ک رسیدم اینطوری بودم ک وا 😐 انگاری یه بچه نشسته رمانو نوشته چطور همچین چیزی ممکنه =) پسرعموی دختره ک از‌بچگی‌باهاش بوده عین دو تا دوست بودن و همیشه کنار هم بودن یهویی یه مشت میکوبه تو دهن دختره و این نرماله به نظر شما ؟ اصلا بیان همچین چیزی نرماله ؟! بعد جالبه دختره بعد از ۶ سال از خارج برگشته فرداش پسرعموش با مشت میکوبه تو دهنش ==)
اصلا نتونستم ادامه بدم پیشنهاد نمیکنم

دلیر
1 سال قبل

این رمان تو طاقچه داره به فروش میرسه اینجا رایگانه ولی چرا؟

دلیر
پاسخ به  رمان بوک
1 سال قبل

😐😐

سارا
1 سال قبل

پایانش خوبه ؟

نازنین
1 سال قبل

افتضاح ب معنی واقعی کلمه … واقعا حیف وقتم ک رفت پای این رمان مزخرف… یعنی تهش هر چی فحش بود دادم ب نویسنده و جد وابادش با این شخصیت مزخرف داستان … آخه دختری ک شش سال تنها زندگی کرده آنقدر بدبخت و تو سری خور و احمق میشه …!؟

فاطمه
1 سال قبل

واقعا قشنگ بود

سید محمد
1 سال قبل

این رمان هم مثل رمان اسطوره عالیه

یلدا
3 سال قبل

سلام!
من یکی از دوستان خانم پگاه رستمی فرد هستم و با P*E*G*A*H هم آشنایی دارم!
هر دوی این نویسنده ها خیلی از این بابت ناراحت هستن که به دلیل شباهت اسمشون، در شناسایی آثارشون توسط مردم و سایت هایی همچون شما اشتباه پیش اومده!
آثار خانم پگاه رستمی فرد:
هرمیس(دوجلد و چاپ شده)_ یک پاییز فاصله(دوجلد و چاپ شده)_ آخرین داستان عشق(دوجلد و چاپ شده)_ مدوسا(در حال تایپ در کانال تلگرامی)_ آندروما( جلد دوم مدوسا و در حال تایپ)_ سیزده سال و نه ماه(کتاب آینده)
آثار خانم پگاه:
اسطوره_ مومیایی_ بن بست 17_ زهر تاوان_ تب_ شاه شطرنج
_______________________________________________________________________________________________
لازم به ذکر هست که هیچ کدوم از رمان های خانم پگاه جلد دوم ندارد!!!!

فاطمه
پاسخ به  رمان بوک
2 سال قبل

عالیههه . پیشنهاد میشود دوستان

error: نمیشه متن رو انتخاب کنی
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک