دانلود رایگان رمان ماهی اثر مریم روح پرور (کمند)
دانلود رمان ماهی اثر مریم روح پرور (کمند) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم
رودخونه ها رودخونه ها، منم میخوام راهی بشم، برم به دریا برسم، ماهی بشم ماهی بشم، من دیگه سرنوشتمو به دست فردا نمیدم، لحظه به لحظه دلمو به آرزوها نمیدم، میخوام غبار تنمو پاک کنم پاک کنم، خاطره های خاکیمو پاک کنم پاک کنم، قصه ی دل کندنمو موجای دریا میدونن موجای دریا میدونن …
خلاصه رمان ماهی
هوا خیلی گرم بود و آن دختر فوق العاده گرمش بود … نگاه اطرافش میکرد و هر چند ثانیه نگاهشو تغییر میداد و بالاخره اتوبوس رسید … خوشبختانه روی صندلی نشست و در دل غرید … خدا روشکر که اتوبوسای شیراز خلوت تر ازتهران تو یه ساعت مشخص میشه جای برای نشستن پیدا کرد … تلفن همراهش را از زیپ کوچک کوله پشتیش بیرون آورد … الگوی رمز را وارد کرد چند پیام توی تلگرام داشت که مال کانال های مختلف بود .
بی خیال آن پیامها وارد اینستاگرام شد و بی خود میچرخید و یکباره عکس او را دید … چشمهایش گرد شد و نفسش برید … دستانش عرق کرد، باورش برایش سخت بود … او خودش بود اما در کنار یک دختر که او دست دور گردنش انداخته بود و سلفی گرفته بود … دخترک بغض کرد چه زود رفت سراغ یکی دیگر و دخترک را فراموش کرد!
اشکش چکید و زنها زیر چشمی نگاهش میکردن و بعضی ها هم کنجکاو بودن دلیل اشکهایش را بدانند … اما دخترک فقط خیره بود به صفحه گوشی به دختر کنار او نگاه میکرد … موهای فری داشت با چشم و ابرویی مشکی … لب های نازک و باریکی داشت … بینیش کمی گوشتی بود … توی این فکر بود که آیا از او زیباتر است یا نه … که صدای زنی که اعلام کرد.خیابان… دخترک به خود آمد و سریع پیاده شد وکارت بلیط خود را روی دستگاه کارت خوان اتوبوس کشید.
بعد با پاهای بی جان راه افتاد به سمت دانشگاهش … هنوز دو ترم دیگر داشت تا لیسانسش را بگیرد و بشود یک خانم مهندس … به دانشگاه رسید تا پایش را درون کلاس گذاشت صدای سمانه بلند شد … بَه ماهی خانم برگشت ونگاهش کرد … سلام خوبی؟ ابروهی سمانه بالا پرید و گفت …