دانلود رایگان رمان عهدی که زیر سقف آسمان بستیم اثر مهدیه بخشی
دانلود رمان عهدی که زیر سقف آسمان بستیم اثر مهدیه بخشی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
اکنون از بهترین سایت رمان بخوانید، زندگی پونه: دختری منزوی و غمگینه که تمام ارتباط های اجتماعیش به پسرخالهها و دوست قدیمیاش خاتمه پیدا میکند، پونه در کنار خالهی سرد و بی مهرش در یک عمارت ارثیهای زندگی میکند، او یک روز به طور اتفاقی متوجه میشود که خاله روح انگیزش، تمام ارثیه و سهمش را از سود کارخانهی پدربزرگش را در بانک بلوکه کرده و قصد برگرداندن به او را ندارد، همین موضوع باعث میشود پونهی ساکت و ساده آنقدر سرکش شود، تا حدی که ماشین مورد علاقهی قدیمی خالهاش را از توی حیاط بردارد و در یک نیمه شب به خیابان بزند، توی راه با ماشین مردی تصادف میکند، همین امر باعث آشنایی او با دو مرد مرموز به نام ارسلان و همایون میشود، دو برادر عکاس …
خلاصه رمان عهدی که زیر سقف آسمان بستیم
یکی از شیرینی های چیده شده در دیس را برداشتم … به خانمی که کنار میز پذیرایی با لبخند ایستاده بود، سری تکان دادم … راهم را به طرف تابلو عکس های نصب شده روی دیوارها کج کردم … سالن نیمه تاریک بود … نور مخفی های مهتابی رنگ که بالای هر عکس تعبیه شده بود را دوست داشتم. بیشتر از آن تحت تاثیر آهنگ بی کلام لایتی بودم که در سالن پخش میشد
در حینی که به شیرینی گاز میزدم به عکس هایی که از شهر و شهرنشینی گرفته شده بود؛ دقیق می نگریستم … هیچ کدامشان جذبم نمی کرد. نمی دانم چرا … تا اینکه تابلویی در وسط سالن جذبم کرد. شاید چون که ابعادش بزرگتر از مابقی بود … عکس، تصویر یک خانه، ته یک کوچه ی دراز و آجری بود … کف کوچه خاکی بود و منتهی میشد به یک تک در کوچک کرم رنگ
نمی دانم چرا با دیدنش مو به تنم سیخ شد … شاید به خاطر شباهت زیادش به خانه ای بود که من بسیار می شناختمش! همچنان خیره به عکس بودم که صدای آشنایی توجهم را جلب کرد … سر برگرداندم. آقای بهرامی استاد عکاسی ام با لبخند کمرنگی به عکس خیره بود … انگشتانش در حال بازی با ریش های جو گندمی اش بود … چشمانش برق میزد. یک برق خاص و تحسینگر …
خیلی رمان زیباییه فقط یک ایراد خیلی جزئی تومتن هست اونم اینکه جایی تو رمان نوشته شده(از فرستادن پایم توی ماشین و نشستم چند سال نوری طول کشید)ک خواستم بگم سال نوری واحد مسافت هست ن زمان…غ از این بسیار قلم نویسنده شیوا و داستان دور از کلیشه هست
قلم نویسنده بسیار عالی..به شدت تو انتخاب رمان سخت گیرم و اینو پیشنهاد میکنم..البته هنوز تو یک سوم رمانم..اگر نویسنده پیاممنو میبینم باید بگم دست مریزاد ..خیلی موفق باشید