کتاب بوف کور

عنوانکتاب صوتی بوف کور
نویسندهصادق هدایت
ژانرکتاب صوتی، اجتماعی، کلاسیک
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود کتاب بوف کور اثر صادق هدایت به صورت فایل صوتی (mp3) قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

«بوف کور» مهمترین اثر صادق هدایت است کتابی پر از نماد که از چنان عمق و محتوایی برخوردار است که با انواع مختلف تحلیل‌ها قابل بررسی می‌باشد. تا به حال نقدهای بسیاری، به ویژه در حوزه نقد روانشناسانه، از این داستان ارائه شده، این اثر سمبولیک آنقدر عمیق است که هرکسی قادر به درک آن نیست و از دید خود آن را تفسیر می‌کند. کتاب‌های متعددی در شرح و تفسیر بوف کور نوشته شده است که هر کدام از دید همان نویسنده بوف کور را تفسیر می‌کند. شاید گفت «بوف کور» معروفترین و تنها داستان ایرانی است که هم طرفداران وعاشقان بسیار و هم در نزد بسیاری دیگر مطرود و منفور می‌باشد …

خلاصه کتاب بوف کور

همین که تنها ماندم نفس راحتی کشیدم مثل این بود که بار سنگینی از روی سینه ام برداشته شد و آرامش گوارایی سرتا پایم را فرا گرفت. دور خودم را نگاه کردم این جا محوطه‌ی کوچکی بود که میان تپه ها و کوه های کبود گیر کرده بود. روی یک رشته کوه، آثار و بناهای قدیمی با خشت های کلفت و یک رودخانه‌ی خشک در آن نزدیکی دیده می‌شد. این محل دنج دورافتاده و بی سر و صدا بود. من از ته دل خوشحال بودم و پیش خودم فکر کردم این چشم‌های درشت وقتی که از خواب زمینی بیدار میشد جایی به فراخور ساختمان و قیافه اش پیدا می‌کرد وانگهی می‌بایستی که او دور از سایر مردم،

دور از مرده‌ی دیگران باشد همان طوری که در زندگی اش دور از زندگی دیگران بود. چمدان را با احتیاط برداشتم و میان گودال گذاشتم؛ گودال درست به اندازه‌ی چمدان بود مو نمی‌زد؛ ولی برای آخرین بار خواستم فقط یک بار در آن در چمدان نگاه کنم دور خودم را نگاه کردم، دیاری دیده نمیشد؛ کلید را از جیبم در ا آوردم و در چمدان را باز کردم؛ اما وقتی که گوشه‌ی لباس سیاه او را پس زدم در میان خون دلمه شده و کرم هایی که در هم می‌لولیدند دو چشم درشت سیاه دیدم که بدون حالت، رک زده، به من نگاه می‌کرد و زندگی من ته این چشم‌ها غرق شده بود. به تعجیل در چمدان را بستم و

خاک رویش ریختم؛ بعد با لگد خاک را محکم کردم رفتم از بتههای نیلوفر کبود بی بو آوردم و روی خاکش نشا کردم؛ بعد قلبه سنگ و شن آوردم و رویش پاشیدم تا اثر قبر به کلی محو بشود، به طوری که هیچکس نتواند آن را تمیز بدهد. به قدری خوب این کار را انجام دادم که خودم هم نمی‌توانستم قبر اورا از باقی زمین تشخیص بدهم کارم که تمام شد نگاهی به خودم انداختم؛ دیدم لباسم خاک آلود، پاره و خون لخته شده‌ سیاهی به آن چسبیده بود، دو مگس زنبور طلایی دورم پرواز می‌کردند و کرم‌های کوچکی به تنم چسبیده بود که در هم می‌لولیدند. خواستم لکه‌ی خون روی دامن لباسم را پاک بکنم …

دانلود کتاب صوتی بوف کور
203.65 مگابایت
MP3
دیدگاه کاربران درباره کتاب بوف کور
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها