رمان آخرین یاقوت سیاه
عنوان | رمان آخرین یاقوت سیاه |
نویسنده | آیلی |
ژانر | عاشقانه، هیجانی، رازآلود |
تعداد صفحه | 337 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان آخرین یاقوت سیاه اثر آیلی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
دلوین دختر ۱۹ سالهای که در یک مهمانی با یک مافیای قوی دورگه ایتالیایی، ایرانی اشنا میشود به اسم دیاکو و دلوین طی ماجرایی وانمود میکند که مرده است اما …
خلاصه رمان آخرین یاقوت سیاه
آماده شدم رفتم پایین دیدم همه نشستن دارن حرف میزنن با اومدن من به پایین حرفهاشون رو تموم کردن پا شدن رفتیم تو حیاط ویلا که رابرت ماشین رو آورد. اومدم نشستم اون هم نشست راه افتادیم سمت شرکت وقتی رسیدیم پیاده شدیم رفتیم بالا که منشی با دیدن ما بلند شد و سلام کرد که منم سر تکون دادم گفتم؛ دیاکو: یک قهوه بیار و کارهای امروز رو بگید که انجام بدیم. خانم محبی: چشم آقای بزرگمهر. سر تکون دادم اومدم تو اتاق داشتم برگهها رو نگاه میکردم که صدای در اومد با گفتن؛ دیاکو: بیا تو. خانم محبی: بفرماید رئیس امروز جلسه دارید برای برسی طرحهای جواهرات. دیاکو: باشه میتونی بری تایم جلسه هر
موقع بود یک تماس بگیر یاد آوری کن. خانم محبی: چشم آقای بزرگمهر. وقتی رفت سرمو به صندلی تکیه دادم. داشتم فکر میکردم چیکار کنم الان چطوری دختره رو رازی کنم برای ازدواج که کسی بدون اجازه گرفتن درو باز کرد بعدم صدای نچسب دلارام اومد گفت؛ دلارام: سلام عشقم میدونم خستهای اومدم خستگیتو رفع کنم. دیاکو: سلام مگه نگفتم دیگه نبینمت. دلارام: یعنی تصمیمت واقعا جدیه میخوای جدا بشی. دیاکو: اره حالا برو برات بلیط گرفتم شب پرواز داری. برو… دلارام: یعنی به همین زودی داری بیرونم میکنی؟ چرا واقعا! دیاکو: گفتم برو بیرون وسایلتو جمع کن برو هتل نزدیک فرودگاه. دلارام نمیرم میخوای چیکار کنی هان؟
ولم کن دیگه من دوست دارم. دیاکو: پس نمیری دیگه باشه بمون. دلارام: یعنی چی واقعا بمونم پیشت وای عشقم میدونستم دلت نمیاد من رو بفرستی. دیاکو: نه پیش خودم میفروشمت چون دلت خیلی میخواد اینجا بمونی. دلارام: شوخی میکنی یعنی چی من رو میفروشی! دیاکو: یا میری یا میفروشمت کدوم؟ انتخاب با خودته فکر کنم اولی بهتره. دلارام: عوضی باشه میرم اما یک روز برمیگردم انتقام میگیرم. دیاکو: باشه من که منتظر انتقامت میمونم. دلارام: عزیزم من از تو انتقام نمیگیرم یکی دیگه باید منتظر انتقام باشه. دیاکو: یعنی چی کی منتظر انتقام تو باشه؟ دلارام: اونو دیگه بعداً میفهمی بای عشقم. رفت، من باید بفهمم …
- انتشار : 09/09/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403