رمان دنیا پس از دنیا
عنوان | رمان دنیا پس از دنیا |
نویسنده | مریم ثروت (moon shine) |
ژانر | عاشقانه، اجتماعی |
تعداد صفحه | 508 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان دنیا پس از دنیا اثر مریم ثروت (moon shine) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
زندگی مریم با مرگ دوست صمیمی اش (دنیا) درگیر مشکلاتی میشود که هیچ ربطی به او ندارد، داریوش که مقصر مرگ خواهرش (دنیا) را، محمد برادر مریم میداند، برای انتقام از او با همدستی نامزد مریم او را ربوده و با اذیت و آزار او قصد دارد تا دل داغ دار خود را آرام کند …
خلاصه رمان دنیا پس از دنیا
شخصیت های مختلف داریوش منو آزار میداد. چندین سال باشخصیت… مقید… منضبط… و سر به زیر داریوش آشنا بودم و حالا نمیدونستم این داریوشی که هر روز یه پردهء جدید و رو میکنه کیه؟؟ اصلا میتونم بهش اعتماد کنم یا باید ازش فرار کنم؟ ولی کجا باید میرفتم؟؟ من که جایی رو برای فرار نداشتم. یاد خونمون افتادم. اون حیاط کوچولو و باغچه قشنگش.. یاد محمد و اینکه دیگه نمیتونستم ببینمش … دلم رو لبریز از غم کرد و هق هقم بلند شد. زیر دوش رو زمین نشستمو تکیم و دادم به دیوار پشت سرم دستمو گرفتم زیر آب و زل زدم به بارش قطره های آب. نمیدونم چقدر
گذشت که از حال خودم بیرون اومدم. سردم شده بود و اشکام خشک شده بودن. خودمو شستمو همونجا لباسامو تنم کردم مهمونی هنوز ادامه داشت ولی من دیگه جونی تو تنم نمونده بود. روی تخت دراز کشیدم و خودمو آزاد کردم از قید و بند هر چی فکر و خیاله. یه وقتایی با خودم فکر میکنم کاش هیچ وقت با دنیا آشنا نمیشدم تا زندگی ما چهار نفر اینجوری تو هم گره بخوره. بعد از رفتن مهمونای کلی چند نفری موندن که خونه رو مرتب کنن هر چه قدر داریوش خواهش کرد که خودشونو به زحمت نندازن حرف گوش نمیدادن. انگار همشون ایرانی بودن چون باهم فارسی حرف
میزدن و باهم شوخی میکردن. خونه ساکت شد و تازه داشت چشمای من گرم میشد که با صدای مشت روی در و هق هق داریوش از جا پریدم. -خدایا باز چی شده؟؟ -باز کن درو مریم میگم این در و باز کن که میخوام انتقاممو ازت بگیرم میخوام دستمو بذارم روی گلوتو و خفت کنم میخوام نیستت کنم تا اون برادر بیهمه چیزت از دردو غم دق کنه در و باز كن لعنتی آخه چطور تونست؟ تو که میشناختیش. چرا خودشو کشت؟ یعنی اینقدر داداشِ نامردتو دوست داشت؟ پس من چی؟ جاوید چقدر خاطرشو میخواست.. آخه چطور تونست؟؟؟ چطور تونست؟؟؟ دلم براش تنگ شده. میشنوی مریم …
- انتشار : 21/11/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403