رمان حکم دل
عنوان | رمان حکم دل |
نویسنده | آنیتا سالاریان، سروناز روحی (دختر خورشید) |
ژانر | عاشقانه، اجتماعی، پلیسی، کلکلی |
تعداد صفحه | 841 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |

دانلود رمان حکم دل اثر آنیتا سالاریان، سروناز روحی (دختر خورشید) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
همیشه تصمیمات اشتباه قابل جبران نیستند و گاهی به قیمت تمام شدن زندگی، آبرو بدست میآیند، کتی برای فرار از زندگی در ایران و برای رسیدن به رویاهای بچه گانه اش به دبی میرود اما نمیداند که چه سرنوشت شومی در انتظارش است …
خلاصه رمان حکم دل
صدای پوپک و ستاره میومد که راجع به پروانه حرف میزدند که چطوری تنش سوخته بود و هیچکس نمی تونست نگاهش کنه… با شنیدن صدایی که از ته حلق کسی میاومد که میگفت ماشا الله.. ماشا الله.. تهوع بهم دست داد با اون عبای سفید و ریش مشکی و ابروها پیوستهی سیاه و صورتی سبزه کهیر زدم و به سمت اتاقی که توش بودم رفتم. بقیه به سمتم حمله کردن و میپرسیدن چی شد چیکارت کردن؟ کجا بردنت؟ معاینه واسهی چیه؟ همشونو پس زدم و به یه گوشه پناه بردم زانوهامو تو بغلم گرفتمو پیشونیم
رو روش گذاشتم. از کی شروع شد؟ چرا شروع شد؟ این خواب بود؟ یه کابوس وحشتناک؟ مطمئنم یه خواب ترسناکه و سریع از خواب میپرم… مطمئنم که اینا هیچکدوم واقعی نیستن دلم نمیخواست گریه کنم. کتی… کتی کاردی که از هیچکس و هیچ چیز نمیترسه… کتایون… تنها کسی که اسممو کامل صدا میزد مامانم بود الان کجاست؟ چیکار میکنه؟ عاقم کرده… نکرده… نفرین اون منو به این روز انداخت؟ من اینجا چیکار میکنم؟ تو یه کشور غریب… الان اگه بابام این لباس ها رو تنم میدید چی میگفت؟ یا
داداشم… یا.. بخاطر چی اینجام؟ بخاطر کی اینجام؟ من چرا اینجام؟ نفسمو فوت کردم خسته و کسل… سرم سنگین بود تنم درد میکرد نفس هام به شماره افتاده بود. از بغض داشتم خفه میشدم اما نباید گریه میکردم حق نداشتم گریه کنم.. این حقو همون موقع که از خونه زدم بیرون از خودم گرفتم… همون موقع که شدم دختر فراری و.. همون موقع که شبا زیر پل خوابیدنو به تخت گرمو نرمم ترجیح دادم… همون موقع که با دله دزدی شب رو سحر میکردم و صبح رو شب… همون موقع که افتادم تو بال و پر کامبیز …
- انتشار : 22/09/1402
- به روز رسانی : 01/12/1403
به نظرم رمانی بود که خوب نشون میداد بعضی وقتا دیگه هیچکاری نمیشه کرد و مقصره همچی خودمونیم
کاش پایان بهتری داشت فقط
به هر حال دوستداشتنی بود