رمان صدای بارون عطر نفسهات
عنوان | رمان صدای بارون عطر نفسهات |
نویسنده | هاوین امیریان |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 882 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |

دانلود رمان صدای بارون عطر نفسهات اثر هاوین امیریان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
رمان برای من بخون برای من بمون، داستان زندگی یه دختر نوزده ساله به نام عاطفه است که عشق شدید و عجیبی به یک خواننده داره. تا اینکه یک روز اتفاقی از قاب تلوزیون برق حلقه ازدواج رو تو دست خواننده محبوبش می بینه و بعد متوجه میشه که همون روز، روزه عقد اون خواننده بوده. دقیقا توی اولین سال و اولین ترم به طور اتفاقی با پسری همکلاس میشه که …تا اینکه توی یه شب فوق العاده، قشنگترین و زیباترین اتفاق زندگی عاطفه با یه تلفن رقم می خوره ….پایان خوش
خلاصه رمان صدای بارون عطر نفسهات
کلید رو از جیبم بیرون کشیدم و در خونه رو باز کردم. در حالی که کاملا مواظب غزاله بودم. داخل شدم. دستم رو گذاشتم پشت غزاله و در رو آروم با پام بستم. راه افتادم سمت اتاق خوابمون. غزاله رو گذاشتم درست وسط تخت و روش رو با یه پتوی مسافرتی کشیدم. توی هال دو تا آباژور روشن بود. یکیش کنار تلویزیون بود. پایه اش تا ارتفاعی بیشتر از قد من بالا رفته بود و بعد به حالت خمیده کمی پایین تر اومده بود.
انگار که سنگینی چراغ متصل بهش به سمت پایین بکشدش. مرکز نورش عکس محمد رو که بالای تلویزیون قرار داشت رو روشن می کرد. یکی دیگه هم به همون شکل کنار اپن آشپزخونه و کنار میز تلفن بود. با نوری که میز تلفن رو بیشتر از همه جا روشن کرده بود. همین دو تا آباژور کافی بود برای روشن شدن خونه در حد نیاز و ایجاد یک فضای رمانتیک.
یه لیوان آب خوردم و برگشتم توی اتاق. چراغ خواب اتاق رو هم روشن کردم تا بتونم تقریبا خودم رو توی آیینه ببینم. همینطور مزاحم خواب غزاله نشم. به تصویری که توی آیینه نقش بسته بود، خیره شدم. چهره ام از دنیای دخترونه قبلیم خیلی فاصله گرفته بود؛ اما…چهره یه دختر 22 ساله و متاهل بود. نه خیلی زنونه و نه خیلی دخترونه.
- انتشار : 27/11/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403
برعکس نویسنده من فصل اول رمان را بیشتر دارم، تو فصل اول هیچ عجله ای برای بهم رسیدن شخصیت ها نبود، اما در فصل دوم رسیدن علی به محدثه خیلی داستان شگفتی نداشت.
در قسمت هایی رمان بشدت تند جلو میرفت در صورتی که میشد کلی ماجرا داخلش قرار داد.
در کل باز هم عاشقی محمد و عاطفه ، عشق را در رگ و قلبم تزریق کرد 🙂
رمان قشنگیه
خیلییییییی قشنگه
واقعا عالی بود دستتون درد نکنه خسته نباشید جلد اول هم عالی بود