کتاب آکادمی خون‌آشام

عنوانکتاب آکادمی خون‌آشام
نویسندهریچل مید
ژانرفانتزی، عاشقانه، ادبیات داستانی، ادبیات نوجوانان
تعداد صفحه402
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود کتاب آکادمی خون‌آشام (جلد اول آکادمی خون‌آشام) اثر ریچل مید به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

رز هاتاوی یک ومپایر و محافظ شخصی یک موروی به نام لیسا دراگومیر می‌باشد. او در آکادمی خون آشامِ «سینت ولادیمیر» یاد می‌گیرد که چگونه با استریگوی مبارزه کند، و توسط یکی از محافظان بزرگ تر لیسا ، دیمیتری بلیکوف، آموزش می‌بیند تا با استفاده از سه روش قطع کردن سر، بیرون آوردن قلب استریگوی به وسیله‌ی خنجر نقره‌ای، و سوزاندن، آنان را بکشد …

خلاصه کتاب آکادمی خون‌آشام

آن‌ها استریگوی بودن، یا به عبارتی قبلاً دیگر استریگوی بودند. گروه بزرگی از نگهبانان آن دو را ها را شکار کرده و کشته بودند. اگر شایعه‌ها حقیقت داشته باشند، کریستین در زمان خردسالی شاهد همه‌ این‌ها بوده. هر چند او خودش استریگوی نبود، اما بعضی از مردم فکر می‌کردند خیلی هم با این قضیه فاصله نداره مخصوصاً که همیشه مشکی می‌پوشید و تو خودش بود. درحال حاضر کریستین چه استریگوی بود، چه نبود، به او اعتماد نداشتم. او یک احمق بود، و من بی‌صدا به لیزا جیغ کشدم تا از آنجا خارج شود، اما جیغم فایده‌ای نداشت. لعنت به این پیمان یک طرفه. لیزا پرسید: تو اینجا چی کار می‌کنی؟ -خب معلومه! منظره‌های این اتاق رو دید می‌زنم.

اون صندلی که روش برزنته رو می‌بینی؟ این موقع سال واقعا دوست داشتنی به نظر می‌رسه. اون طرف، یه جعبه داریم که توش پر از نوشته‌های سنت ولادمیر مقدس و دیوانه‌ست. و البته اون میز منحصر به فرد بدون پایه رو هم نباید فراموش کنیم! -حالا هرچی. نگاه لیزا به سمت در چرخید، می‌خواست آنجا را ترک کند اما کریستن سد راهش شده بود. کریستین بحث را شروع کرد. -خودت چی؟ چرا این بالایی؟ پارتی‌ای نیست که بری یا زندگی‌ای که خرابش کنی؟ کمی از ناراحتی قبلی لیزا بازگشت. -خنده داره. الان به نظرت من شبیه همون ستاره‌ی موفق بزرگ قبلم؟ برو و حال لیزا رو بگیر تا ثابت کنی چقدر باحالی؟ یه دختری که من اصلا نمی‌شناسمش

امروز سرم داد کشید، و حالا هم باید با تو سرو کله بزنم؟ چیکار باید بکنم تا تنهام بزارید. -اوهو، پس واسه این اینجایی. برای پاتی غم و غصه. -این شوخی نبود. دارم جدی حرف می‌زنم. می‌توانستم بگویم لیزا داشت عصبانی می‌شد. عصبانیتی که ناراحتی قبلیش را از بین می‌ برد. کریستین شانه‌ای بالا انداخت و ناگهان به دیوار شیب داری تکیه داد. -منم جدی‌ام. من پارتی غم و غصه‌ام. کاش اون کلاه‌ها رو آورده بودم. ببینم دوست داری اول راجع به چی دلتنگی کنی!؟ راجع به این که چه طور یک روز کامل طول می‌کشه تا دوباره مشهور و دوست داشتنی بشی؟ راجع به این که چه طور باید چند هفته منتظر باشی تا هلیستر بتونه لباس‌های جدید بفرسته؟ …

دانلود کتاب آکادمی خون‌آشام
3.93 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب آکادمی خون‌آشام
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها