کتاب هزارتوی پن

عنوانکتاب هزارتوی پن
نویسندهکورنلیا فونکه
ژانرفانتزی، تاریخی، ادبیات داستانی، ادبیات نوجوانان، ترسناک
تعداد صفحه167
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود کتاب هزارتوی پن اثر کورنلیا فونکه به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

داستان در تابستان سال ۱۹۴۴، پنج سال پس از جنگ داخلی اسپانیا، در اوایل دوره‌ی “فرانسوا” اتفاق می‌ افتد و روایت دنیای واقعی را با دنیایی اسطوره ای در هم می‌آمیزد. خط اصلی داستان “هزارتوی پن” بر هزار تو و یک موجود ساده لوح مرموز، که شخصیت اصلی داستان با او در تعامل است، متمرکز می‌باشد. “افلیا” با مادر و ناپدری خود زندگی می‌کند، ناپدری او ماکیس اسپانیایی را که با رژیم فرانسوی در منطقه می‌جنگند، دستگیر می‌کند و مادر “افلیا” که باردار است، به شدت بیمار شده. “افلیا” با چندین موجود عجیب و جادویی روبرو می‌شود که از شخصیت‌های محوری داستان هزار توی پن هستند و او را در مسیر داستان هدایت می‌کنند …

خلاصه کتاب هزارتوی پن

یکی بود یکی نبود یک نجیب زاده‌ای به اسم فرانسیسکو آیوسو بود که دوست داشت در جنگل نزدیک قصرش شکار کند. جنگل قدیمی‌ای بود، خیلی قدیمی، و میان درخت‌هایش احساس جوانی می‌کرد. روزی آیوسو و افرادش گوزن قرمز نر نایابی را با خزی نقره‌ای مانند نور مهتاب دنبال می‌کردند افرادش نزدیک آسیابی قدیمی رد گوزن را گم کردند و هنگامی که آیوسو از اسب پیاده شد تا از دریاچه‌ آبی به صورت بزند، زنی جوان را خوبیده روی زمین میان شاهی‌های آبی و نیلوفرهای اژدها پیدا کرد گیسوانش به سیاهی پرهای کلاغ و پوستش به رنگ پردیگی گلبرگ‌های رزهای سفید باغ قصر آیوسو بود. از خواب پرید و وقتی که او شانه‌اش را لمس کرد

از او دور شد و مانند آهویی که سگ‌ها تعقیب کرده باشند. پشت یک درخت مخفی شد. طول کشید تا آیوسو بتواند متقاعدش کند نیت بدی ندارد. به نظر می‌رسید روزها است که غذا نخورده است پس به مردانش گفت که برایش غذا بیاوردند وقتی که نامش را پرسیدند گفت که به یاد نمی‌آورد یکی از سربازانش شک کرد که ممکن است او قربانی مرد رنگ پریده باشد، موجودی که در منطقه پرسه می‌زد و بچه‌ها را از روستاهای اطراف می‌دزدید و به لانه زیر زمینیش می‌کشاند. فقط دو قربانی بودند که از دست مرد رنگ پریده گریخته باشند، و داستان‌هایی از بچه‌هایی بگویند که زنده زنده خورده می‌شدند و هیولایی آنقدر وحشتناک که از ترس دیدن

او در رویاهایشان دیگر جرئت خوابیدن نداشتند. هر چند وقتی که آیوسو از زن جوان در مورد مرد رنگ پریده پرسید، فقط سرش را تکان داد. نگران از این که آن‌ها خاطراتی که خردمندانه فراموش کرده بود را به یادش می‌آوردند. واضحا خانه‌ای نداشت پس آیوسو او را به قصرش دعوت کرد اتاق و لباس‌های جدید به او داد و آلبا صداش کرد، چرا که خاطراتش همچون ملحفه سفید تهی بودند به زودی در باغ‌های او قدم می‌زد و از رزهایش لذت می‌برد و بعد از چند روز هر دو چیزی جز همراهی یک دیگر نمی‌خواستند بعد از سه ماه فرانسیسکو آیوسو از آلبا خواست که همسرش باشد، و او قبول کرد چرا که همانقدر که فرانسیسکو عاشق او بود، او هم …

دانلود کتاب هزارتوی پن
3.7 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب هزارتوی پن
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها