کتاب نفرین تیتان
دانلود کتاب نفرین تیتان (جلد سوم مجموعهی پرسی جکسون) اثر ریک ریوردان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
دریافت یک پیام اضطراری و آماده شدن برای نبردی بزرگ! ریک ریوردان، در کتاب پرسی جکسون 3: نفرین تیتان، پرسی را با مخاطره آمیزترین چالش زندگیاش مواجه میکند ...
خلاصه کتاب نفرین تیتان
آرتمیس ما را خاطر جمع کرد که سپیده دم نزدیک است. اما نمیتوانی مرا بفریبی. هوا سردتر، تاریکتر و برفیتر از هر زمان دیگری بود. بر بالای تپه پنجرههای عمارت وست اور کاملاً بی نور بودند. من متعجب می شدم اگر تا حالا معلمها متوجه غیبت دی آنجلوها و دکتر ترن شده باشند. نمیخواستم وقتی این موضوع را میفهمیدند آن اطراف باشم. با شانسی که من داشتم معلمی که خانم گاتزچاک نامیده میشد پرسی جکسون را به یاد میآورد و آنگاه من موضوع تعقیب سراسری جنایتکاران بودم... دوباره شکارچیها، با همان سرعتی که کمپ را بر پا کرده بودند آن را جمع کردند. من ایستاده در برف میلرزیدم، (نه مثل شکارچی ها که
به نظر نمیرسید هرگز ناراحت و معذب شوند.) و آرتمیس به شرق خیره شد مثل اینکه انتظار چیزی را داشت. بیانکا در کناری نشسته بود و در حال صحبت کردن با برادرش نیکو بود. از صورت غمگین نیکو می توانستم بگویم او در حال توضیح دادن تصمیمش در مورد پیوستن به شکارچیها بود. نمیتوانستم در مورد این فکر کنم که چقدر مغرور بود که برادرش را این گونه ترک میکرد. تالیا و گراور آمدند و در کنار من قرار گرفتند. آشفته از شنیدن آنچه که در ملاقات رسمی من با الهه رخ داده بود. وقتی موضوع را به آنها گفتم رنگ از رخ گراور پرید. -آخرین باری که شکارچیها در کمپ بودند، خیلی خوب نبود. -من متعجبم چطوری اونها اینجا حاضر شدند؟
منظورم اینه که اونها از «هیچ جا» ظاهر شدند. تالیا با تنفر گفت: و بیانکا به اونها پیوست تقصیر زوست. اون دزدیده شد، خوب نیست... گراور گفت: کی میتونه او را سرزنش کنه؟ ابدیت با آرتمیس؟ او آه بزرگی کشید. تالیا چشمانش را چرخ داد. -تو ستیر، تو عاشق آرتمیس هستی. نمیفهمی که او هرگز به عشق تو جوابی نمیده؟ -اما او خیلی... مهربونه. گراور هیجان زده شد. تالیا گفت: تو دیوانه ای. گراور رویا گونه گفت: نقل و نبات، آره. بالاخره آسمان شروع کرد به روشن شدن آرتمیس زمزمه کنان گفت: در همین حدود. او در زمستانها خیلیییییی تنبله. من پرسیدم: تو... ام... منتظر طلوع آفتابی؟ -برای برادرم بله. نمیخواستم بی ادب باشم ...



دیدگاه کاربران