دانلود رایگان رمان داغ دیدگان اثر مریم ثروت (moon shine)
دانلود کتاب رمان داغ دیدگان اثر مریم ثروت (moon shine) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با لینک مستقیم رایگان
فروغ داغ دیده، و در فراغ همسر و فرزندش برای تسکین خود در سر مزار آنها حضور میابد، و در انجا با امیرحسینی که او هم دختر نه سالهی خود را از دست داده آشنا میشود، زیرا مزار وحید و مستانه دقیق کنار هم قرار دارد …
خلاصه کتاب رمان داغ دیدگان
هوا سوز بدی داشت ولی زن باز هم آمده بود. امیرحسین در عجب بود چه سری است که زن به جای پنج شنبه و جمعه دوشنبه را برای امدن انتخاب میکند. اصلا همین نکته کنجکاوش کرده بود… که به دنبال بازماندگان حسین وحید بگردد. اینکه پنج شنبه و جمعه میآمد و میدید سنگ قبرها رو درست مثل هم شسته و تنقلاتی برای بچه ها گذاشته و گل پرپر رز ریخته اند… از همانجا بود که چشم امیرحسین به دنبال بازماندگان سنگ قبر کناری مستانه دودو میزد… حتی یکی دوبار هم مادرو پدر حسین خدابیامرز را دیده بود و سر حرف را باز کرده بود بالاخره معلوم شد جریان شستن سنگ
قبرها هیچ ربطی به آنها ندارد… تا اینکه دو هفته پیش فهمید همسر حسین در طول هفته به رفتگانش سر میزند همین هم برایش عجیب بود. چرا زن سیاهپوش با مادر و پدر شوهرش به سرخاک نمیآمد؟… امیرحسین اینبار آمده بود تا با زن صحبت کند. تا اگر میتواند باری از روی دوشش بردارد. شاید هم سنگ صبورش شود و دردش را کم که نه اندکی سبک کند تا نکند کار زن به تیمارستان بکشد ولی همینکه عرض جوی را پرید همین که چند ردیف را رد کرد. همینکه به چند قدمی زن رسید و صدای نجوایش را با وحید و حسین شنید قدمهایش سست شد. نتوانست جلوتر برود زن بیچاره داشت بعد از یک
هفته درد و دل میکرد مگر میشد مزاحم خلوت زیبای مادرانه و زنانهاش شد..؟ بیصدا برگشت و سوار پژواش شد و چشم دوخت به زن که چه گونه گاهی لبهایش بسته میشدو خیره میماند به گوشهای، گاهی هم اشکهایش مثل ابر بهاری روان میشد و دل عالم و ادم را ریش میکرد… امیرحسین بیشتر از هر چیز دیگری در این شرایط نگران سلامتی زن بود… زنی که با یک لا مانتو میان سوز و سرمای استخوان سوز آذرماه زار میزد و اشک میریخت تا جایی که حس میکرد به جای زن.. این اوست که دارد منجمد میشود. زن اما… این چیزها که حالیش نبود انگار. آمده بود تا رسما خودکشی کند …