رمان من قاتل زنجیرهای نیستم
عنوان | رمان من قاتل زنجیرهای نیستم |
نویسنده | دن ولز |
ژانر | معمایی، ترسناک، ادبیات داستانی، ادبیات معاصر، ادبیات نوجوانان |
تعداد صفحه | 349 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان من قاتل زنجیرهای نیستم اثر دن ولز به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
جان وین کلیور خطرناک است و خودش هم این را میداند. او دائم به قاتلان زنجیره ای فکر میکند اما نمیخواهد به یکی از آن ها تبدیل شود. پس به خاطر خودش و امنیت اطرافیانش، طبق قوانین سختگیرانهای زندگی میکند که برای خودش نوشته است. جسدها برای جان عادی هستند. در واقع او از آنها خوشش میآید جان نمیتواند با دیگران همدلی کند و جسدها این توقع را از او ندارند. شاید همین موضوع باعث میشود که او بتواند متوجه تفاوت جسدی شود که پلیس به تازگی پیدا کرده است. جان بیصبرانه میخواهد بداند این تفاوت چه معنایی دارد. او حالا برای اولین بار باید با خطری خارج از خودش رو به رو شود؛ خطری که نمیتواند آن را کنترل کند و قادر است همه کس و همه چیز در زندگی جان را تهدید به نابودی کند …
خلاصه رمان من قاتل زنجیرهای نیستم
مارگارت شکم جنازه رو باز کردو یه کیسه پلاستیکی بزرگ رو نشون داد که حاوی بیشتر اعضای درونی بود معمولاً اینها رو موقع کالبدشکافی به هر حال بر میدارن؛ هرچند در مورد جب، اونها رو همون موقع یا یه کم قبل از زمان مرگ برداشته بودن البته حتی اگه برداشته شده بودن، باز هم باید اونها رو میشستیم. نمیتونستیم به بخشی از کسی رو که مردم عاشقش هستن دور بندازیم؛ فقط چون نمیخوایم باهاش سروکله بزنیم. تازه مرده شور خونهمون هم مجهز به کوره سوزوندن جسد نبود. مارگارت کیسه رو روی به چرخ دستی گذاشت و اون رو کنار دیوار برد تا روی اعضای داخلی کار کنه حتماً پر از صفرا و آشغالهای
دیگه ای بودن که مایعات مرده شوری نمیتونست از بین ببره واسه همین همه شون رو باید میکشیدن بیرون توی یه مرده شوری عادی این کار رو بعد از این انجام میدن که فرمالدئید به داخل پمپاژ میشه ولی نکته جالب درباره جسدی که کالبد شکافی شده بود این بود که میتونستین کار شستن جسد و اعضای داخلی رو همزمان انجام بدین. مامان و مارگارت سالهای خیلی زیادی این کار رو با هم انجام دادن و الان دیگه بدون این که نیازی به حرف زدن داشته باشن خیلی نرم حرکت میکنن. مامان گفت: تو به من کمک میکنی جان و دستش رو به سمت گندزدا دراز کرد. خیلی بیشتر از اون کمال گرا بود که بخواد قبل از
کارهای مرده شوری جسد رو نشوره حتی جسدی که اینقدر هم تمیز بود شکم جسد عریض و خالی بود، هرچند قلب و ریهها تقریباً دست نخورده بودن و میانگاه جب شبیه یه بادکنک خونی بود که بادش خالی شده بود مامان اول شکمش رو شست و بعد با یه ملافه پوشوندش. یه فکر ناخواسته وارد ذهنم شد اعضای داخلیش توی صحنه جرم روی هم گذاشته شده بوده قاتلهای خیلی کمی بعد از قتل کنار جسد میمونن ولی قاتلهای زنجیره ای این کار رو میکنن بعضی وقتها به دیوار نصبش میکنن یا صورتش رو میکنن یا خیلی ساده باهاش مثل یه اسباب بازی بازی میکنن بهش میگن تشریفاتی کردن قتل، و خیلی شبیه اتفاقیه که …
- انتشار : 03/06/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403