رمان آسمین
رمان آسمین رمان آسمین

رمان آسمین

دانلود با لینک مستقیم 1 0
دانلود با لینک مستقیم
عنوان
رمان آسمین
نویسنده
مهتاب، یغما
ژانر
معمایی، مرموز، روانشناسی
ملیت
ایرانی
ویراستار
رمان بوک
تعداد صفحه
315 صفحه
دسته بندی
اگر نویسنده یا مالک 'رمان آسمین' هستید و درخواست حذف این اثر را دارید درخواست حذف اثر

دانلود رمان آسمین اثر مهتاب، یغما به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

داستان درباره دختری بنام اسمین که زندگیش روال عجیبی طی میکنه..از کودکی تا به امروز که ۲۵ سالشه شخصی عین سایه دنبال وناظر کاراشه وو.. اسی بخاطر مردای زندگیش دچار خشم و عصبانیت و ببه نوعی اختلالات روانی میشه .. روانشناسی داریم تو داستان که خودش بحث برانگیزه …

خلاصه رمان آسمین

تارهای ظریف قلموی نازکم را به رنگ اغواگر سیاه آغشته کردم و با آن به چشم‌های درشت و کشیده‌ی دختر معصوم و فقیر نقاشی‌ام جان بخشیدم؛ دختری که در کنار خرابه‌ای تنها، زانوی غم بغل کرده بود و به بچه‌های شاد و خوشحال همسایه نگاه می‌کرد. با هر ضربه قلم، رنگ حسرت و ملامت را به چهره‌اش می‌دادم.

نمی‌دانم چرا هر بار که روی این تابلو کار می‌کردم، تمام خاطرات تلخ کودکی‌ام به ذهنم هجوم می‌آورد. شاید چون این دختر پنج‌ساله نمادی از کودکی پررنج و عذاب خودم بود؛ روزهایی که بالاخره پدرم تاوان گشت‌و‌گذار با دوست‌های عرق‌خور و معتادش را به بهای سنگین اعتیاد، ورشکستگی و حراج زحمت‌های چندین‌ساله‌اش داد.

شاید اگر خانواده‌ی مادری‌ام دخالت نمی‌کردند، ما را هم به قیمت ناچیزی می‌فروخت.هرچند آن‌ها هم وقتی دیدند مادرم حاضر به طلاق نیست، ما را رها کردند. حتی صورتشان را هم به خاطر ندارم. دایی، خاله، عمو و عمه برایم کلماتی نامفهوم‌اند. دلم نمی‌خواهد حتی یک لحظه هم به آن دوران پر از ترس و اضطراب فکر کنم. لعنت به من، کاش طرح دیگری را برای این مسابقه‌ی مسخره انتخاب کرده بودم.

وای آسی، چی کشیدی دختر؟ معرکه‌ست! تابلوهاتم عین خودت آسه آسه!
وای نگاه کن، انگار دختره‌ی ورپریده راستی‌راستی داره آدمو نگاه می‌کنه!
یا ابا پیکاسو! ون‌گوگ! کاتوزیان! بیا به ما هم یاد بده.
– جون من، کی بهت نقاشی چهره رو یاد داده، هان اسی؟ آدرسشو بده، به خدا به کسی نمی‌گم، تو رو خدا!
ببین من سه ساله دارم میام تو این خراب‌شده، هنوز یه تابلو به درد بخور نکشیدم، اما تو در عرض یه ماه چهار تا چهره کشیدی!
دختر، این استعدادای نهفته از کجات میان؟
– نازنین، بس کن! سرمو بردی با چرت و پرتات.
من چرت و پرت می‌گم؟ بی‌لیاقت، دارم ازت تعریف می‌کنم.
– من نخواستم ازم تعریف کنی، کیو باید ببینم؟
واه واه! مردم چه خودشونو دست بالا می‌گیرن. ازت تعریف کردم، یکم دلت خوش شه بدبخت! اما انگار خیال برداشته که پیکاسویی؟ نه آسی جونم، مونده تا به گرد پای اون خدا بیامرز برسی.

– صد بار گفتم اسم منو کامل بگو!
اوه، کی حال داره اسم دراز تو رو صدا کنه؟ اسم که نیست، ریل قطاره! آسمین!
– چیه؟ حسودیت میشه که اسمم تکه؟
من و حسودی؟ نه بابا! فقط موندم اسم قحط بوده مامانت اینو روت گذاشته؟ اصلاً یعنی چی؟
– تو سواد نداری، به مامان من چیکار داری؟
سوادت منو کشته، یه جوری می‌گی انگار خودت دکترا داری! نکنه خودتم معنیشو نمی‌دونی؟ هر بار پرسیدم، از زیرش در رفتی!
– دکترا هم واست می‌گیرم، فضول‌خانم! معنی اسمم میشه "تکه‌ای از آسمون". بعضیا هم می‌گن برگرفته از گل یاسمنه. گرفتی حالا؟

دیدگاه کاربران

اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
فاطمه
فاطمه
22 روز قبل

خلاصه رمان میخوای یه رازی رو بدونی هست اما چرا پی دی اف ش نیست؟

فاطمه
فاطمه
24 روز قبل

اسم رمان آسمین هست اما خلاصه ش برای رمان میخوای رازی رو بدونی مک فادن هست لطفا پیگیری گنید

دیوان حافظ