رمان به عقب نگاه نکن

عنوانرمان به عقب نگاه نکن
نویسندهکارین فوسوم
ژانرمعمایی، جنایی، ادبیات داستانی
تعداد صفحه281
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان “به عقب نگاه نکن” اثر کارین فوسوم نسخه PDF جدید برای اندروید و آیفون، دانلود رایگان با لینک مستقیم.

ناپدید شدن ناگهانی دختربچه‌ای خردسال و بازگشت بی‌صدمه‌اش به خانه، همزمان با کشف جسد عریان دختری نوجوان به نام “آنی هالند”، معمایی پیچیده را پیش روی بازرس “کنراد سه یر” و دستیارش “یاکوب اسکار” قرار می‌دهد.

“فوسوم” با مهارت، داستان را به یک تریلر جنایی نفس‌گیر تبدیل می‌کند. او با استفاده از زوایای دید مختلف، سرنخ‌هایی ظریف را در برابر خواننده قرار می‌دهد و تعلیق را تا آخرین صفحات حفظ می‌کند.

بازرسان، با کمترین سرنخ و در غیاب هرگونه شاهد، باید پرده از روابط و اسرار پنهان بردارند تا شاید بتوانند به قاتل “آنی” نزدیک شوند…

خلاصه رمان به عقب نگاه نکن

اداره‌ی مرکزی پلیس، به صورت شبانه‌روزی به یک منطقه شامل پنج ناحیه‌ی کوچک‌تر با صد و پانزده هزار سکنه خدمات‌رسانی می‌کرد. بیش از دویست نفر در دادگاه و زندان‌ها مشغول به کار بودند و صد و پنجاه نفرشان در اداره‌ی مرکزی پلیس کار می‌کردند. از این صد و پنجاه نفر، سی نفر بازرس بودند، ولی از آنجا که برخی از کارمندان همیشه مرخصی بودند یا به دستور وزیر دادگستری در کلاس‌های آموزشی و سمینارها شرکت می‌کردند، عملاً بیش‌تر از بیست نفر در اداره نبودند. تعدادشان خیلی کم بود. هولتمان معتقد بود دیگر چندان به مردم توجه نمی‌شود.

پرونده‌های کوچک را بازرسان تک‌نفره بررسی می‌کردند و پرونده‌های دشوارتر به کارگروه‌ها محول می‌شد. سالانه بین چهارده تا پانزده هزار پرونده ثبت می‌شد. در ساعات اداری، کار شامل بررسی درخواست‌های مردم می‌شد که متقاضی نصب استند برای فروش گل ابریشم یا خمیر مجسمه‌سازی بودند، یا کسانی که می‌خواستند درباره‌ی موضوعی مثل ساخت تونل جدید راهپیمایی کنند. دوربین‌های خودکار ترافیک باید بازبینی می‌شد. مردم با عصبانیت وارد می‌شدند تا با تصویر غیرقابل‌انکار خود هنگام عبور از خط توقف و چراغ قرمز روبه‌رو شوند. روزانه سی یا چهل نفر با کیف پول‌های لرزان در جیب کتشان در اتاق انتظار خرناس‌کنان منتظر می‌ماندند.

ماشین اداره‌ی پلیس باید پر از نیروی پلیس می‌شد، اما شرم‌آور بود که هیچ‌کس حاضر نبود به وظیفه‌اش عمل کند. بازداشت‌شدگان باید برای استماع می‌آمدند. کارکنان اداره‌ مرکزی درخواست به دست وارد می‌شدند، درخواست‌های مرخصی که باید بررسی می‌شد و کل روز هم جلسه برگزار می‌شد. طبقه چهارم قسمت حقوق و جزا بود که پنج وکیل با پلیس همکاری می‌کردند. طبقه‌ی پنجم و ششم زندان بود و پشت‌بام حیاط هواخوری زندانی‌ها.

مامور بخش جنایی نماینده اداره‌ی مرکزی در خارج از اداره بود و این کار مستلزم صبر و ملاطفت زیادی بود. مردم شبانه‌روز تماس می‌گرفتند و سیل تقریباً ناتمام شکایات و درخواست‌ها جاری بود…

دانلود رمان به عقب نگاه نکن
23.84 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان به عقب نگاه نکن
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها