رمان کاتالینا
عنوان | رمان کاتالینا |
نویسنده | ویلیام سامرست موآم |
ژانر | تاریخی |
تعداد صفحه | 335 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان کاتالینا اثر ویلیام سامرست موآم به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
کاتالینا، دختری معلول است که ظاهرا پس از مداخله ای الهی و دیدن شهودی از مریم مقدس، به شکلی معجزه آسا شفا می یابد. اطرافیان کاتالینا در نتیجهی این اتفاق، او را تحت فشار قرار میدهند تا به راهبهای در صومعهی کارملیت تبدیل شود. در روزهای تاریک تفتیش عقاید در اسپانیا، ادعای دریافت چنین کرامتی میتواند عواقب جدی و خطرناکی داشته باشد، به خصوص وقتی کاتالینا تصمیم میگیرد تا به جای اطاعت از دستورات کلیسا، از خواسته های قلب و احساس خودش پیروی کند …
خلاصه رمان کاتالینا
تصور اینکه چه شادی دون خوان و دونا ویولنت را بخاطر دیدار فرزندانشان پس از سالها جدایی فرا گرفته است دشوار نیست. راهب با فاصله طولانی و دیر به دیر برای پدر مادرش نامه مینوشت و از آنجا که نه دون خوان و نه مارتین نانوا، دستی به قلم نداشتند و نیز آنچنان اطمینانی بخود نداشتند که به شیوایی بلاسکو که بلحاظ مطالعات کشیشی خود خوش قلم بر کاغذ میدواند، نامه بنویسند، به سراغ دومینگو میرفتند تا نامه را پاسخ گوید پاسخ نامهها با خشنودی کامل والدین نوشته میشد زیرا آنان از خط و ربط دومینگو و شیوه نگارش بی همانند او لذت میبردند از طرف دیگر دون مانوئل
ابدا” نامه ای برای خانواده نمینوشت و تنها موردی که با خانوادهاش تماس گرفت زمانی بود که قرار بود نشان از شاه دریافت کند و ناچار شد که به ثبوت رساند که خون او پاک است و با یهودیان یا مراکشیها مخلوط نشده است در اینجا بود که به دومینگو روی آورد و دومینگو نیز شجره نامه وی را تهیه و به امضای ثبت احوال دولتی رساند. در این شجره نامه اصالت خانواده را دنبال شده بود بی آن که نشانی از مخلوط شدن با خون یهودیان وجود داشته باشد و در نهایت خانواده آنان به آلفونس هشتم پادشاه کاستایل ارتباط می یافت که با الئونورا دختر هانری دوم پادشاه انگلستان ازدواج
کرده بود. واقعه بازگشت پسران دون خوان نه تنها با بازگشت همیشگی دون مانوئل از جبهه های طولانی نبرد همراه بود و نه تنها با ارتقای مقام بلاسکو به اسقفی مقارن شده بود بلکه با پنجاهمین سالگردازدواج دون خوان با دونا ویولنت همزمان شده بود. دوبرادر قرار گذاشته بودند که در پیست مایلی شهر بایکدیگر ملاقات کرده و سپس وارد شهر شوند تا مراسم ورود آنان با شکوه بیشتری همراه باشد برای دون خوان شادی آور بود از اینکه مشاهده میکرد استقبال باشکوه از دو پسرش میتواند فقر و تنگدستی و شغل بی آبروی دیگر فرزندش، مارتین، را جبران کند. بدیهی بود که دون خوان نمیتوانست …
منبع این داستان: رمان خارجی رمان بوک
- انتشار : 17/02/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403