رمان خواهر کوچیکه
عنوان | رمان خواهر کوچیکه |
نویسنده | ریموند چندلر |
ژانر | پلیسی، وهم آور، رازآلود، درام |
تعداد صفحه | 279 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان خواهر کوچیکه اثر ریموند چندلر به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
روزی دختر جوانی به نام (اورفمی کوشت) به دفتر کار (مارلو) که یک کاراگاه خصوصی است در لوس آنجلس مراجعه می کند و از او می خواهد برادرش، (اروین) را که مدتی پیش برای کار به کالیفرنیا آمده پیدا کند، (اروین) چند هفته قبل پانسیون محل زندگی اش را ترک کرده و از محل کارش اخراج شده است، کارآگاه در پی کشف این معما با حوادث و ماجراهایی روبه رو می شود که داستان بر اساس آن شکل گرفته است …
خلاصه رمان خواهر کوچیکه
دو دقیقه هم طول نکشید که آقای جورج دابلیو هیکس از اتاق خارج شد و راه افتاد. به قدری آرام و بیصدا آمد بیرون که اگر من دقیقاً برای همین منظور گوش تیز نکرده بودم متوجه نمیشدم. اول صدای چرخیدن دستگیره فلزی در را شنیدم بعد صدای پای خیلی یواش و بالاخره صدای بسته شدن در را. صدای قدمها آهسته آهسته دور شد و ظاهراً به طرف در خروجی رفت بعد هیچی اما من صبر کردم تا صدای بسته شدن در حیاط هم بیاید که نیامد. من در اتاق ۲۱۵ را باز کردم و نرم نرمک آمدم تا سر پله ها آمدم جلوتر و دیدم که هیکس وارد اتاق «مدیر» شدو در را پشت سرش بست منتظر
شدم صداهایی بشنوم. صدایی نیامد. شانه ها را بالا انداختم و برگشتم توی اتاق ۲۱۵ اتاق علائم زیادی از سکونت داشت رادیوی کوچکی روی میز فسقلی کنار تخت خواب بودو تخت خواب استفاده شده اما مرتب نشده بود. دو سه جفت کفش هم زیر تخت دیده میشد. یک کت حوله ای هم جلوی کرکره پنجره آویزان کرده بودند لابد برای اینکه جلوی نور گرفته شود. من به همۀ این چیزها به دقت نگاه کردم انگار که معنایی در آنها هست. اما نبود و من از اتاق بیرون آمدم و در آن را دوباره قفل کردم. بعد برای زیارت دیگری به اتاق ۲۱۴ رفتم. درش حالا قفل نبود. مدتی سوراخ سنبه های اتاق را
گشتم تا شاید اثری از وجود اورین پی کوئست پنهان مانده باشد دلیلی هم نداشت، ولی باید نگاه میکردم. رفتم طبقه پایین و پشت اتاق «مدیر» ایستادم، که بسته بود و هنوز صدایی نمیآمد. رفتم داخل کسی آنجا نبود جز «مدیر» گیج و خراب، آقای لستر بی کلاسن یک وری روی کاناپه رو به دیوار در هپروت بود. رفتم کلیدها را گذاشتم روی میزش بیرون آمدن گفتم نگاهی به دفتر کهنه حساب و لیست ساکنین چند وقت اخیر بیندازم. آن را در یکی از کشوها پیدا کردم دفتر فقط شامل مبالغ پول دریافتی از ساکنین و مبالغ خرج شده در پانسیون بود، و دیگر هیچ. دفتر به تاریخ روز هم نبود …
- انتشار : 04/11/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403