رمان دستان

رمان دستان 1
عنوانرمان دستان
نویسندهفرشته تات شهدوست
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه846
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رایگان رمان دستان اثر فرشته تات شهدوست

دانلود رمان دستان اثر فرشته تات شهدوست به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

دستان سپهسالار، نوه‌ باغیرت و محبوب حاج‌کربلایی در محله‌ای آرام و باصفا به شغل آرایشگری مشغول است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدربزرگش او را نوه‌‌حاجی صدا می‌زنن، دستان طی اتفاقات شوکه‌کننده، غیرقابل پیش‌بینی و مهیجی، چشم روی آبروی خود می‌بندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می‌ایستد! به ظاهر همه چیز با یک معامله شروع می‌شود، با جانا، خواهرزاده‌ی بزر‌گ‌ترین دشمن و رقیبش ازدواج می‌کند، این در حالی است که جانای زخم خورده از تقدیر، گمان می‌کند دستان دشمن اوست و محض انتقام آمده …

خلاصه رمان دستان

فیروز با غیظ توی چشم هایش براق شد دخترک چندشش شد و بغض کرد خودش را به دیوار سنگی کوبید تا از آن موجود جهنمی و نگاه دریده و عذاب آورش دور شود! دختر بودن یعنی ساکت ماندن و فریاد نزدن دختر بودنش و آلوده نشدنش به چنین گناه بزرگی تنها در گروی سکوتش بود؟ در جایی که مردمانش حرف را به حرف می‌‌بافتند و از کاه کوه می‌ساختند و دهان به دهان می‌چرخاندند بغضش بالا و بالاتر می‌آمد تا به حنجره اش فشار بیاورد. چشمان غمگین و بی پناهش ببارد و و نگاهش از درد فریاد بزند. از دست چه کسی

به چه کسی فرار کند؟ از خانه‌‌ خودش؟ این چه ظلمی بود؟ ابراهیم مرد خسیس و فحاشی بود که چشمانش از عشق زیاد به گلرخ دیگر هیچ چیز و هیچ کسی را نمی‌دید پدری بی مسئولیت ساده لوح و عصبی و بی منطق شبی که دخترش بی پشت و پناه از خانه فرار کرد. اگر قیاسی نبود که دستش را بگیرد جانا خیلی وقت پیش آواره‌ی کوچه و خیابان‌ها شده بود! امروزش را مدیون کمک های او بود. -من تو رو میخوام! تن جانا میان سرمای هوا لرزید و چشمانش تاآخرین حد گشاد شد. یادته؟ بابای خوش خیالت رو حساب اینکه یه برادر

واست آورده تا تونست میدون داد وقتی گلرخ واسطه شد و تو یه خونه موندیم توقع داشتی ببینمت هیچی نگم؟ وقتی اون دوتا احمق گوشتو سپردن دست گربه… من چرا باید چشممو روش ببیندم! از آن همه وقاحت زبانش بند آمده بود بغض به گلویش چنگ انداخت و نم اشک در عمق چشمانش نمایان شد چشم‌‌هایش به خاطر وزش باد بود که آنطور می‌ سوخت؟ یا به هوای قلب شرحه شرحه شده اش؟ -خودتو زدی به خریت ولی خوب می‌دونی چرا از اینجا رفتم. چرا بابام دیگه بهم اعتماد نداره. وو باعثش شدی. خواستین منو …

دانلود رمان دستان
0.43 مگابایت
PDF
دسته بندی : رمان عاشقانه
نویسنده : فرشته تات شهدوست
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان دستان هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان دستان

لطفا پس از مطالعه رمان دستان نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: نمیشه متن رو انتخاب کنی
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک