دانلود رایگان رمان مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است اثر فردریک بکمن
دانلود رمان مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است اثر فردریک بکمن به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
داستان زندگی و مرگ و داستان یکی از مهم ترین حقوق انسان: حق متفاوت بودن. السا، دختری هفت ساله و متفاوت است. مادربزرگ السا، پیرزنی دیوانه، عجیب و غریب و بهترین و تنها دوست اوست. السا شبها به دنیای قصههای شیرین و جذاب مادربزرگ پناه میبرد؛ دنیایی که در آن، همه متفاوتند و هیچکس مجبور نیست که معمولی باشد. زمانی که مادربزرگ السا از دنیا میرود و چندین و چند نامه برای عذرخواهی از افراد مختلفی از خود به جای میگذارد، بزرگترین ماجراجویی دخترک آغاز میشود …
خلاصه رمان مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است
اتاق بیمارستان بوی بدی میدهد و سرد است مثل هر اتاق دیگر در هر بیمارستانی وقتی بیرون هوا به شدت سرد است و توی اتاق یک نفر زیر بالشش بطریهای نوشیدنی مخفی کرده و پنجره را باز کرده تا بوی سیگار بیرون اما این کار جواب نمیدهد. مامان بزرگ و السا مونوپولی بازی میکنند. مامان بزرگ برای رعایت حال السا هیچ چیز در مورد سرطان نمیگوید و السا برای رعایت حال مامان بزرگ هیچ چیز در مورد مرگ نمیگوید چون مامان بزرگ از حرف زدن در مورد مرگ خوشش نمیآید آن هم مرگ خودش. پس وقتی مادر السا و دکترها اتاق را ترک میکنند تا با صدای جدی و آهسته
توی راهرو صحبت کنند السا سعی میکند نگران به نظر نرسد که راستش آن هم جواب نمیدهد. مامان بزرگ در خفا لبخند میزند. زبان رمزی از السا میپرسد «برات تعریف کرده بودم که یه بار تو میاماس برای اژدهاها شغل دست و پا کردم؟» خیلی خوب است که توی بیمارستان یک زبان رمزی داشته باشید، چون تو بیمارستان دیوارها گوش دارند. این را مامان بزرگ میگوید. به ویژه وقتی مادر السا رئیس دیوارها باشد. «اوم، معلومه!» به مامان بزرگ متواضعانه سر تکان میدهد و کل داستان را تعریف میکند چون هیچکس تا بحال به مامان بزرگ یاد نداده چطور یک داستان را تعریف نکند و السا گوش
میدهد چون هیچ کس به او یاد نداده چطور به یک داستان گوش ندهد. همین است که میداند یکی از چیزهایی که مردم اغلب درمورد مامان بزرگ میگویند این است که «اینبار دیگه حسابی از حد خارج شده» بریت ماری همیشه این را میگوید السا گمان میکند مامان بزرگ به همین دلیل قلمروی میاماس را این همه دوست دارد در میاماس هیچ وقت از حد خارج نمیشوید، چون اصلاً حدو مرزی وجود ندارد نه مثل تبلیغات تلویزیون که مردم موهایشان را تو هوا تاب میدهند و می گویند هیچ حدومرزی ندارند، بلکه به شیوه درست بدون هیچ محدودیتی چون هیچکس دقیقاً نمیداند میاماس کجا شروع میشود …