رمان راز خدمتکار

عنوانرمان راز خدمتکار
نویسندهفریدا مک فادن
ژانرمعمایی، ادبیات داستانی، ادبیات معاصر
تعداد صفحه280
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان راز خدمتکار (جلد دوم) اثر فریدا مک فادن به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

میلی، قهرمان مجموعه «خدمتکار» در جلد دوم‌ و پس از پشت‌سر گذاشتن ماجراجویی‌های جلد اول، در خانه زوجی ثروتمند به نام گریک مشغول به کار است. آن‌ها ساکن پنت‌هاوسی در محله اشرافی منهتن هستند. میلی هر روز همه خانه را تمیز می‌کند و هیچ گردی روی وسایل منزل نیست، اما او اجازه ورود به اتاقی که وندی، همسر آقای گریک در آن استراحت می‌کند را ندارد. وندی گریک پشت درهای بسته در‌حال بهبودی از بیماری است و این شروع داستان معمایی میلی در خانه جدید است …

خلاصه رمان راز خدمتکار

به پنت هاوس گاریک‌ها که می‌رسم، چهار کیسه پر از مواد غذایی در دست‌هایم دارم. تا آخرین بلوک که نزدیک بود همه چیز را رها کنم خیلی خوب ژانگولر بازی کردم. اما با لطف خدا، با هندوانه مینیاتوری و بقیه چیزها اینجا هستم (آن‌ها واقعی بودند و من توانستم همه‌شان را در یک فروشگاه محصولات اسپانیایی پیدا کنم.) خوشبختانه مجبور نیستم با دستگیره در سر و کله بزنم، چون درهای آسانسور که باز می‌شوند می‌توانم مستقیم وارد خانه شوم. امیدوار بودم مستقیم به آشپزخانه بروم اما وسط راه مجبور می‌شوم تمام کیسه‌ها را زمین بگذارم و نفس عمیقی بکشم. اگر هندوانه مینیاتوری را شکسته باشم فکر می‌کنم روی زمین بنشینم و گریه کنم. در اتاق نشیمن که می‌ایستم

و سعی می‌کنم بهترین روش بردن کیسه‌های مواد غذایی به آشپزخانه را پیدا کنم آن صدا را می‌شنوم. صدای داد زدن است. خب صدای داد خفه‌ای است. واقعاً هیچ کلمه‌ای نمی‌شنوم، اما به نظر می‌رسد کسی در اتاق خواب بالا داد می‌زند. مواد غذایی را پشت سرم رها می‌کنم و به راه پله‌ها نزدیک تر می‌شوم تا ببینم آیا می‌توانم بشنوم چه خبر است یا نه. در همین لحظه صدای شکستن چیزی را می‌شنوم. صدایش شبیه صدای شکستن شیشه است. دستم را روی نرده راه پله می‌گذارم، آماده بالا رفتن از پله‌ها هستم تا مطمئن شوم همه چیز مرتب است؛ اما پیش از آنکه حتی از یک پله هم بالا بروم، دری در طبقه بالا بسته می‌شود. بعد صدای گام‌هایی روی پله‌ها بلندتر می‌شود و من قدمی به

عقب بر می‌دارم. داگلاس لحظه‌ای پایین پله‌ها توقف می‌کند و می‌گوید: میلی. او پیراهن پوشیده است و صورتش مثل کراواتش که گره محکمی خورده، اما دور گردنش شل است سرخ شده ساک هدیه‌ای در دست راستش دارد. -اینجا چی کار می‌کنی؟ -من… به چهار کیسه مواد غذایی‌ام نگاه می‌‌کنم. -مواد غذایی رو خریدم. می‌خواستم جا به جاشون کنم. او چشم‌هایش را تنگ می‌کند. -خب پس چرا توی آشپزخونه نیستی؟ ساده لوحانه لبخند می‌زنم: صدای شکستن شنیدم. نگران شدم… این کلمات را که می‌گویم متوجه پارگی پارچه عالی پیراهنش می‌شوم. پارگی‌اش مثل باز شدن درز نیست درست بالای جیب روی سینه‌اش قسمتی از پارچه به شکل اشک پاره شده است …

دانلود رمان راز خدمتکار
20.27 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان راز خدمتکار
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها