دانلود رایگان رمان معجون اثر مریم پیروند
دانلود رمان معجون اثر مریم پیروند به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
هم اکنون داستان دخترکی 14 ساله به نام بهار را می خوانید که برای آزادیه تنها جان پنهاش “برادرش” از بند زندان از پسر عموی ناتنیش یاری میخواهد، ولی کیان سی و دو ساله که سخت عاشق بهار است، برای این کمکش شرط همخونگی را پیشنهاد می دهد که بهار مجبور میشود …
خلاصه رمان معجون
خب شاید از نظر کیان داشتم به خودم تلقین میکردم که مجتبی صدای ناز و عشوه هام رو شنیده باشه! … ولی درواقعیت اگر هم که مجتبی شنیده بود طوری رفتار میکرد که وانمود کنه همچین چیزی نیست ولی خدا میدونه چقدر خودخوری میکردم ،چقدر عصبی بودم و دست آخر هم گریه کردم که آبروم پیش داداشم رفته، کیان یه بار قصد کرد بره مجتبی رو بیاره تا خودش در حضورم بگه که هیچی ازم نشنیده!
ولی با گریه چنان دادی سر کیان زدم که بیچاره سرجاش خشکش زد ، کافی بود بره به مجتبی بگه بیا شهادت بده که چیزی نشنیدی دیگه قوز بالا قوز میشد و من باید همون لحظه یه جوری خودمو زیر زمین مدفون میکردم … خالصه به هر طریقی بود راضی شدم و از اتاق بیرون رفتم، بیچاره مجتبی شام خورده و به اتاق خودش باال رفته بود شاید هم بخاطر ندیدن من و معذب نشدنم این رفتن رو ترجیح داده، رو میز شام نشستم.
بوی اون باقالی پلو معدم رو به وجد آورد ،من آشپزی نکرده بودم، مدتها بود که کیان خودش وظایف منو هم انجام میداد ، از آشپزی بگیر تا شستن ظرفها، لباسها و تمیز کردن خونه ، گاهی وقتها که نبود اگه حوصلهم میکشید و دستم به کاری میرفت انجام میدادم در غیر اینصورت جام تو رختخواب و طبق معمول خوابیدن بود … بشقاب پرو پیمونی برای خودم کشیدم حتی حواسم به کیان نبود که بشقاب خودش رو پر کرده یا نه
روی صندلیه کنارم نشسته بود ، از تموم اطراف خودم بیخیال و …
چرا دانلود نمیشه؟
خیلی جالب نبود
زیادی طولانی بود
سلام رمان نوازشم کن مریم پیروند رو نمیزارین؟
سلام اگه رمان کامله بخونمش؟